مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
از اين رو مؤمنان، با اعمال شايسته نظير جهاد (توبه/9،44)، زكات (نساء/4،162) و... در دنيا، زمينه برخوردارى از ثمره آن در آخرت را فراهم مىسازند. 2. خالق و حاكم دنيا و آخرت: خداوند همانگونه كه اين جهان را آفريده، آخرت رانيزپديد مىآورد:«فَانظُروا كَيفَ بَدأَالخَلقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشأَةَ الأخِرَةَ.» (عنكبوت/29،20) با توجّه به واژه «ينشئ» (از ريشه انشاء*)، مىتوان فهميد كه سراى آخرت غير از عالم مادّى بوده، با آن مباينت دارد.[99] دنيا و آخرت از آنِ خداوند و ستايش و فرمانروايى در هر دو سرا مخصوص او است. (قصص/28،70؛ نجم/53،25؛ليل/92،13) 3.خدا، خواهان ترجيح آخرت بر خواستههاى زودگذر دنيايى: در حالى كه انسانها خواستار نعمتهاى زودگذر دنيا (مانند غنيمتهاى جنگى) هستند، خداوند آخرت را برايشان برمىگزيند: «تُرِيدونَ عَرَضَالدُّنيَاواللَّهُيُرِيدُالأَخِرة.» (انفال/8،67) تعبير «عرض»، نشانهغير اصلى و گذاريى بودن دنيا است و نيز از آيه 32انعام/ 6 كه از انديشيدن درباره حقيقت دنيا و آخرت سخن رفته، بر مىآيد كه ترجيح آخرت بر دنيا به حكم عقل است؛ چنان كه آيه 64 عنكبوت/ 29 برگزيدن آخرت بر دنيا را به مقتضاى دانش دانسته است. خداوند كسانى را كه به جاى آخرت به زندگى دنيا راضى شدهاند سرزنش كرده است: «أرضيتم بالحيوة الدّنيا من الأخرة» . (توبه/9،38) 4. تفكّر در دنيا و آخرت: انديشيدن در كار دنياو آخرت، تشويق شده است: «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكمُ الأَيـتِ لَعَلَّكُم تَتَفكَّرون * فِى الدُّنيَا وَالأَخِرَةِ.» (بقره/2،219 و 220) ابن عبّاس مىگويد: يعنى در زوال و فناى دنيا و در روى آوردن و ماندگارى آخرت بينديشيد.[100] 5.برترى آخرت بر زندگى دنيايى: قرآن، در موارد متعدّدى، زندگى دنيايى را «لهو» (سرگرمى) و «لعِب» (بازيچه) و آخرت را براى پرهيزگاران بهتر معرّفى كرده است: «وَ مَا الحَيوةُ الدُّنيا إلاّ لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ لَلدّارُ الأخِرَةُ خَيرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أفَلاَ تَعقِلوُنَ». (انعام/6،32) به نظر طبرسى، «لهو و لعب» امورى است كه براى دستيابى به نعمتهاى آخرت وسيله قرار نگيرد و پروردگار با آن نافرمانى شود. برخى احتمال دادهاند دنيا از آن رو «لهو» و«لعب» است كه همانند بازى كودكانه خيلى زود به پايان مىرسد و چون نعمتهاى آخرت فناناپذير است، براى پرهيزگاران بهتر است.[101] در آيات 64 عنكبوت/29 و 20 حديد/57 نيز دنيا لهو و لعب معرفى و به انتخاب آخرت و ترجيح آن بر دنيا سفارش شده است. ترجيح آخرت از آن رو است كه باقى و جاودانه مىماند. لذّتهاى آن مخلوط با درد و رنج نيست و سعادت آن، جسمى و روحى و به دور از هرگونه شقاوت است.[102] 6. خريدارى آخرت بازندگىدنيايى: گروهى از مردم خواستار آخرت بوده: «وَ مِنكُم مَن يُرِيدُ الأخِرَةَ» (آلعمران/3،152) آن را با فروش زندگى دنيايى مىطلبند: «فَليُقـتِل فِى سَبيلِ اللّهِ الَّذِينَ يَشرونَ الحَيوةَ الدُّنيا بِالأَخِرةِ.» (نساء/4،74) اينان با فروش زندگى دنيا و بذل جان و مال در راه خدا، زندگى و نعمتهاى جاودانه به دست مىآورند؛ امّا گروهى ديگر، دنيا را برگزيده، (اعلى/87،16) آن را با فروش آخرت به دست مىآورند: «أُولـئِكَ الَّذينَ اشترَوُا الحَيوةَ الدُّنيا بِالأَخِرةِ.» (بقره/2، 86). 7. علاقه به دنيا عامل واگذارى آخرت: قرآنكريم، كسانىراكه دوستدار دنياى زودگذر بوده، آخرت را رها مىكنند، سرزنش كرده است: «كَلاّبَل تُحِبُّونَ العَاجِلَةَ * وَ تَذَرُونَ الأَخِرَةَ» (قيامت/75،20 و 21) و نيز مىفرمايد: اينان دنياى زودگذر را دوست دارند و روزى گرانبار را [به غفلت]پشت سر مىافكنند. (انسان/76،7). 8. ترجيح زندگى دنيايى بر آخرت، نشانه كفر: قرآن، ترجيح زندگى دنيايى بر آخرت را از صفات كافران دانسته و آن را نشانه گمراهى صاحبانش معرّفى كرده است: «ووَيلٌ لِلكـفرينَ مِن عَذاب شَديد * الَّذِينَ يَستَحِبُّونَ الحَيوةَ الدُّنيا عَلَى الأَخِرَةِ... أُولئِكَ فِى ضَلـل بَعيد». (ابراهيم/14، 2و 3) از كلام علاّمه طباطبايى بر مىآيد كه برگزيدن دنيا، موجب ترك آخرت است؛ زيرا در اين صورت، دنيا هدف قرار گرفته، نفى آخرت را در پى دارد؛ ولى برگزيدن آخرت و هدف قرار دادن آن، موجب ترك دنيا به صورت كلّى نمىشود؛ بلكه در اين صورت، دنيا وسيله و مقدمهاى براى رسيدن به آخرت است[103] و نيز آيه 107 نحل/16. 9. محروميّت طالبان زراعت دنيا از آخرت: خداوند، ضمن تشبيه اعمال به بذر و نتيجه آنها به زراعت، بيان داشته كه هركس نتيجه اعمالش را در آخرت بخواهد، ثوابش را چند برابر مىكند و هركس نتيجه اعمالش را در دنيا بطلبد، خداوند مقدارى از دنيا را به او مىدهد؛ ولى در آخرت براى وى هيچ نصيبى نخواهد بود[104]:«مَن كانَ يُرِيدُ حَرثَ الدُّنيا نُؤتِهِ مِنها وَ ما لَهُ فِىالأَخِرَةِ مِن نَصِيب.» (شورى/42،20) امير مؤمنان(عليه السلام)در حديثى مىفرمايد: هر كس دنيا را دوست بدارد، به آخرت كينه مىورزد و با آن دشمنى مىكند و دنيا و آخرت مانند مشرق و مغربند كه نزديك شدن به هر يك، موجب دورى از ديگرى است.[105] برخى گفتهاند: درباره دنيا و آخرت، چهارگونه رابطه متصوّر است: نخست برخوردارى از دنيا و برخوردارى از آخرت، دوم هدف قرار گرفتن دنيا و هدف قرار گرفتن آخرت، سوم هدف قرار گرفتن آخرت و برخوردارى از دنيا و چهارم هدف قرار گرفتن دنيا و برخوردارى از آخرت. در رابطه اوّل و سوم، هيچ گونه تضادّى وجود ندارد و جمع ميان دو طرف در آنها ممكن است؛ ولى در رابطه دوم و چهارم، جمع ميان دو طرف ممكن نيست.[106] قرآن نيز هميشه برگزيدن دنيا و آخرت را در برابر هم قرار داده است: «مِنكُم مَن يُريدُ الدُّنيا و مِنكُم مَن يُريدُ الأخِرةَ» (آلعمران/ 3، 152) و نيز احزاب/ 33، 29؛ بقره/ 2، 200؛ هود/ 11، 15 و 16. 10. فناپذيرى زندگى دنيايى و ماندگارى در آخرت: زندگى دنيا فقط كالايى ناچيز بوده، در حقيقت، آخرت سراى پايدار است: «إنَّما هذِهِ الحَيوةُ الدُّنيا مَتـعٌ وَ إنَّ الأَخِرَةَ هِىَ دارُالقَرارِ.» (غافر/40،39) 11. كورى در دنيا موجب كورى در آخرت: هركس در اين دنيا كور دل باشد، در آخرت هم كور دل و گمراهتر خواهد بود: «وَ مَن كانَ فِى هذِهِ أَعمى فَهُوَ فِىالأَخِرَةِ أَعمى وَ أضَلُّ سَبِيلاً.» (اسراء/17،72) به نظر علاّمه طباطبايى، اين آيه در صدد بيان مطابقت حال دنيا و آخرت است. وى با استناد به جمله «وَأضلُّ سَبِيلاً» آن را كورى* در بينش دانسته، مىگويد: آنكس كه در دنيا پيشواى حق را نشناسد و راه حق را نپيمايد، در زندگى آخرت نيز سعادت و رستگارى نمىيابد؛[107]البتّه برخى از مفسران، كورى در دنيا را به كورى در بصيرت و كورى در آخرت را به كورى چشم معنا كردهاند.[108] 12. امكان برخوردارى از نعمتهاى دنيا و آخرت: برخى پنداشتهاند برخوردارى از دنيا و بهرهمندى از آخرت با يكديگر قابل جمع نيست و هر خوشى دنيا باعث ناخوشى در آخرت خواهد بود؛ در حالى كه محروميّت دنيايى رابطهاى با سعادت آخرتى ندارد.[109] در بسيارى از آثار اسلامى تصريح شده، بلكه از مسلّمات و ضروريّات اسلام است كه جمع ميان دنيا و آخرت از نظر برخوردار شدن ممكن است و برخوردارى از دنيا، مستلزم محروميّت از آخرت نيست.[110] چنان كه قرآن از كسانى مانند سليمان و برخى از ملوك بنى اسرائيل ياد مىكند كه در دنيا بهرههاى فراوانى داشته، در آخرت هم سعادتمند هستند و نيز به ستايش از مؤمنانى مىپردازد كه در دعاى خود، نيكى دنيا و آخرت را مىطلبند: «رَبَّنا ءاتِنا فِى الدُّنيا حَسَنَةً وَ فِى الأخِرَةِ حَسَنةً». (بقره/2،201) در روايتى از امامصادق(عليه السلام)گشايش در روزى و خوش خلقى در دنيا و خشنودى خداوند، وبهشت در آخرت، از مصاديق حسنه شمرده شده است. انس و قتاده نيز «حسنه» را به نعمتهاى دنيا و آخرت تفسير كردهاند. در برخى روايات هم بر «همسر شايسته» در دنيا و آخرت تطبيق شده است؛[111]همچنين موسى(عليه السلام)از خداوند، زندگانى نيكو در دنيا و آخرت را مىطلبد: «وَاكتُب لَنا فِى هذِهِ الدُّنيَا حَسَنَةً وَ فِى الأخِرَةِ» (اعراف/7،156) و خداوند، مهاجران را از نعمتدنيا وآخرت بهرهمند مىسازد: «وَالَّذينَ هَاجَروا فِى اللّهِ مِن بَعدِ ماظُلِموا لَنُبوِّئنَّهُم فِى الدُّنيا حَسنةً و لاََجرُ الأَخِرةِ أَكبَرُ...» (نحل/16، 41) و نيز به قارون سفارش شده كه دنيا را به فراموشى نسپارد: «وبا آنچه خدايت داده، سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن». (قصص/28،77) برخىدرتفسيرآيه گفتهاند: قارون با خانوادهاش سختگير و بخيل بود؛ از اين رو بدو گفته شد: از آنچه خدا به تو داده، بخور، بياشام و از امور مباح بهره ببر.[112] درباره مجاهدانى كه همراه پيامبران به جهاد برخاستند، مىگويد: خداوند، پاداش اين دنيا، وپاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد (آلعمران/3،148) چنان كه درباره ابراهيم(عليه السلام)نيز مىفرمايد: ما به او در دنيا «حسنه» داديم و او در آخرت هم از شايستگان خواهد بود: «وءاتينـه فى الدّنيا حَسَنَةً و إنّه فِى الأخِرَةِ لَمِنَ الصّـلحين». (نحل/ 16، 122) 13. زيانكاران دنيا و آخرت: برخى از انسانها در دنيا و آخرت زيان* كار شمرده مىشوند: «خَسِرَ الدُّنيا وَالأخِرَة.» (حج/22،11) درباره كافران آمده است: در دنيا براى آنان رسوايى، ودر آخرت عذابى بزرگ خواهد بود (مائده/5،41) و نيز اعمال كافران در دنيا و آخرت تباه است. (آلعمران/3،22) نظرات شما عزیزان: [ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:تقارن دنيا و آخرت, ] [ 17:34 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |